سمینار پشتوانه پیشرفته
پیام صوفی
می گن انسان لحظه مرگ، همه زندگیش رو در کسری از ثانیه حس می کنه.

درود مدتهاست دارم عشق پروردگار به مخلوقاتش رو لمس می کنم.
مهربانی بی نظیر که بی همتاست.
روز اولی که معارفه اومدم، نگاهم به کائنات چی بود و الان چیه؟
از یه فرد قلیون به دست که با بی تفاوتی میگه: به من چه، هر غلطی خواستن بکنن، بکنن.
رسیدم به موجودی که آغوشش بهم بازه و با لبخند همیشگیش، میگه: " پیام، نگران هیچی نباش تا وقتی من هستم "
مگه میشه این تغییر اتفاقی بوده باشه؟
مگه میشه همین جوری، یکی پس گردنم زده باشه و شانسی وارد این مسیر شده باشم؟
آخه پیامی که من می شناختم، با اون همه حقانیت و توقع و غر و قضاوتش، امکان نداشت روزی با تمام جانش، بایسته برای رشد و شکوفایی همنوعانش...
اعلام میکنم به کائنات، من قیام کردم به رشد و شکوفایی خودم و همنوعانم.
حمایتم کنین تا از این دهش، نیرو بگیرم و هر لحظه قدرتمندانه در این مسیر پیش بروم ߘ갟芰
نظر دهید